بدون عنوان
پاییز آمد
در میان درختان لانه کرده کبوتر از تراوش باران می گریزد
خورشید از غم با تمام غرورش پشت ابر سیاهی عاشقانه به گریه می نشیند
من با قلبی به سپیدی صبح
با امید بهاران می روم به گلستان همچو عطر اقاقی لابلای درحتان می نشینم
باشد روزی به امید بهاران روی دامن صحرا لاله روید
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی